چگونه با قانون جذب همسر دلخواه خود را پیدا کنیم
اکثر مشکلات خانوادگی از عدم اطلاع افراد خانواده از نیروهای روحی سرچشمه می گیرد؛ مثلا اگر زن یا شوهر به طرز عجیبی از قانون روح تبعیت نمایند، هرگز دچار اختلاف و جدایی نخواهند شد. در صورتی که هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی با دیده احترام نگاه کنند، قدر زندگی شان را بدانند و از دوران جوانی خود لذت ببرند، هرگز غبار ناراحتی و کدورت آینه پیوند مقدس آن ها را تیره و تار نخواهد کرد.
بهترین زمان برای رفع اختلافاتی که منجر به طلاق می شود دوران قبل از آن است. وجوه مشترک عشق عبارت است از شرافت، صداقت، خوبی و مهربانی. هریک از طرفین باید این اصول را در مورد دیگری مراعات کند و به خصوص اصل صداقت و صمیمیت را هرگز از خاطر خود دور نکند. اگر مردی صرفا به خاطر پول و ثروت و یا زیبایی ظاهری، شغل و موقعیت اجتماعی با زنی ازدواج کند باید اطمینان داشته باشید که از اصول صداقت و عشق واقعی تخطی کرده است. چنین پیوندی برای او هرگز سرانجامی خوش و فرخنده نخواهد داشت.
زمانی که زنی می گوید: «من از کار کردن خسته شده ام. می خواهم ازدواج کنم تا بعد از این با خیال راحت زندگی کنم و دیگر دست به سیاه و سفید نزنم!» این اظهارات، دروغ محض است و هیچ پایه و اساسی ندارد، چون به طرز صحیحی از قوانین روح استفاده نکرده است. آسایش خیال او در واقع به شناخت عمل متقابل ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه و نحوه اجرای آن بستگی دارد.
به عنوان مثال اگر زنی از تکنیک های استفاده درست از قانون جذب استفاده کند و به طور کامل از سلامت جسمی و روحی برخوردار شود، هرگز دچار اشتباهات بزرگی که منجر به از هم پاشیدن زندگی زناشویی اش می شود، نخواهد شد. مسئله مالی هرکسی با عقل و درایت حل خواهد شد. هیچ زنی حق ندارد شادی، سلامتی، خوشبختی، آرامش، مهر و محبت و ثروت را از شوهر خود طلب کند، چون خودش با شناخت درست ضمیر ناخودآگاه و استفاده صحیح از قدرت قانون جذب، قادر به
کسب تمام این ها خواهد بود و به کس دیگر نیازی نخواهد داشت
چگونه شوهر دلخواه خود را پیدا کنیم؟
وقتی از طرز کار درست ضمیر ناخودآگاه مطلع شدید، می دانید که هرچه در آن ضبط می کنید در جهان وجودتان به گونه ای خاص ظاهر خواهد شد. پس آن مشخصاتی را که مایل هستید در یک مرد وجود داشته باشد به ذهن خود بدهید تا نیروی قانون جذب همان را برایتان مهیا کند.
با این تکنیک وارد عمل شوید. شب روی کاناپه ای بنشینید، تمام اعصاب و عضلات خود را آرام کنید و چشم های خود را ببندید. پس از این که در قبول ایده ها آمادگی کامل پیدا کردید، با ضمیر ناخودآگاه تان شروع به صحبت کنید. مثلا بگویید:
«من مردی را می پسندم که شریف، صادق، مهربان، وفادار، آرام، دست و دلباز و نجیب باشد. این ها صفات و مشخصات مرد دلخواه من است که در ضمیر ناخودآگاهم رسوخ می کند. در حالی که من درباره این خصوصیات به تفکر مشغول می شوم، آن ها در من زنده می شوند و در ضمیر ناخودآگاه من تجسم عینی پیدا می کنند. من اطمینان دارم که قانون جذب وجود دارد و من به موجب این قانون می توانم مردی را به سمت خودم جلب کنم که کاملا شبیه خواسته هایم است. من اطمینان دارم که می توانم در خوشی و سعادت این مرد مشارکت داشته باشم. او ایده آل های مرا دوست دارد و من هم با او مخالفتی ندارم. او در صدد تغییر من نیست، همان طور که من هم در این فکر نیستم. بین ما عشق، آزادی و احترام متقابل زیادی وجود خواهد داشت».
این روش ارتعاش را چندین بار ادامه دهید تا ذهن شما از آن اشباع شود. سپس قادر خواهید بود مردی را با مشخصاتی که به ضمیر ناخودآگاه تان سپرده اید. برای زندگی زناشویی تان انتخاب کنید. ذهن شما راهی پیش روی تان خواهد گذاشت و یک بار دیگر نیروی تغییرناپذیر و غیرقابل مقاومت ضمیر ناخودآگاه سفارش شما را
انجام خواهد داد. بنابراین در زندگی تان از عشق، فداکاری و همکاری دریغ نکنید.
چگونگی جذب زن دلخواه
هر جوانی برای انتخاب زنی که بتواند همسر ایده آلی برای او شود می تواند از این روش استفاده کند. «من به سوی زنی گرایش دارم که سازگاری کاملی با من داشته باشد. توافق من و او توافقی روحی است و من می دانم که قادر خواهم بود به این زن عشق، آرامش، سعادت و شادی تقدیم کنم. من مطمئنم که می توانم برای او یک زندگی توام با خوشبختی، مهر و محبت و شادکامی فراهم نمایم. از همین الان می توانم تصور کنم که همسر من دارای این خصوصیات است: او زنی وفادار و فهمیده، واقع بین و بلند نظر، مهربان و خوش خلق و صبور و بردار است. ما هر دو در تلاش پیدا کردن یکدیگر هستیم و در زندگی ما چیزی بخ جز صفا و یکدلی وجود نخواهد داشت. حالا من آماده زندگی با چنین زنی هستم».
در همان صورت که خصوصیات و صفات پسندیده ای برای شریک زندگی آینده خود در ذهن تان ترسیم می کنید. آن ها را به ضمیر ناخودآگاه خود می سپارید و از آن مشخصات اشباع می شوید. جریانات ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب خواسته های شما را به مرحله ی اجرا در خواهد آورد.
تجربه ی جالب یک زن در مورد سه ازدواج
زنی که به تازگی به مقام استاد دانشگاه ارتقا پیدا کرده بود، می گفت: «من سه بار ازدواج کرده ام و هر سه شوهرم آدم هایی مطیع و سر به زیر بودند به گونه ای که روی حرف من حرف نمی زدند و اختیار هر تصمیمی را به من واگذار می کردند.» برای او سوال پی آمده بود که چه مشکلی دارد که باید این جور شوهران بی دست و پا نصیبش بشود؟!
زمانی که از او می پرسند آیا از خصوصیات اخلاقی همسر دومش اطلاع داشته که تا این اندازه بی اراده و سست است؟ در جواب می گوید: مطمئنا اگر از این موضوع با خبر بودم با او ازدواج نمی کردم!
مطمئنا این خود آن زن بود که مرتکب خطا می شد و هر شکستی که از ازدواج هایش می شد ناشی از طرز فکر خودش بود. به این خاطر که به شدت زنی مرد صفت بود و دوست داشت بر دیگران تحکم کنید و امر و نهی نماید. به همین خاطر ناخواسته از شوهران خود افرادی مطیع و بی زبان ساخته بود که بتواند بر آن ها حکم فرمایی کند. البته لازم به ذکر است که تمام این موارد در آن زن به طور ناآگاهانه بود و تصویر ضمیر ناخودآگاه او آنچه را که از لحاظ ذهنی درخواست کرده بود برایش فراهم می کرد.
بنابراین آن خانم هیچ راهی نداشت به جز این که الگوی ذهنی خود را برهم بزند و از خودش موجود جدیدی بسازد تا بتواند با ذهن و ضمیر ناخودآگاه خود مردی را جذب کند که قوی، مقتدر، شرافتمند و با اعتماد به نفس باشد. وقتی این کار را انجام داد و تصویر ذهنی و ضمیر ناخودآگاهش را از شوهر دلخواه خود اشباع کرد، به طور کاملا اتفاقی در دانشگاه با مردی آشنا شد که خصوصیات اخلاقی اش دقیقا شبیه همان کسی بود که در ذهن خود تصویرش را ساخته بود. مردی خشن و مقتدر و در عین حال بسیار مهربان و جدی که به هیچ وجه زیر بار حرف زور کسی نمی رفت.
دلخواه خود را پیدا کنیم:
اکثر مشکلات خانوادگی از عدم اطلاع افراد خانواده از نیروهای روحی سرچشمه می گیرد؛ مثلا اگر زن یا شوهر به طرز عجیبی از قانون روح تبعیت نمایند، هرگز دچار اختلاف و جدایی نخواهند شد. در صورتی که هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی با دیده احترام نگاه کنند، قدر زندگی شان را بدانند و از دوران جوانی خود لذت ببرند، هرگز غبار ناراحتی و کدورت آینه پیوند مقدس آن ها را تیره و تار نخواهد کرد.
بهترین زمان برای رفع اختلافاتی که منجر به طلاق می شود دوران قبل از آن است. وجوه مشترک عشق عبارت است از شرافت، صداقت، خوبی و مهربانی. هریک از طرفین باید این اصول را در مورد دیگری مراعات کند و به خصوص اصل صداقت و صمیمیت را هرگز از خاطر خود دور نکند. اگر مردی صرفا به خاطر پول و ثروت و یا زیبایی ظاهری، شغل و موقعیت اجتماعی با زنی ازدواج کند باید اطمینان داشته باشید که از اصول صداقت و عشق واقعی تخطی کرده است. چنین پیوندی برای او هرگز سرانجامی خوش و فرخنده نخواهد داشت.
زمانی که زنی می گوید: «من از کار کردن خسته شده ام. می خواهم ازدواج کنم تا بعد از این با خیال راحت زندگی کنم و دیگر دست به سیاه و سفید نزنم!» این اظهارات، دروغ محض است و هیچ پایه و اساسی ندارد، چون به طرز صحیحی از قوانین روح استفاده نکرده است. آسایش خیال او در واقع به شناخت عمل متقابل ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه و نحوه اجرای آن بستگی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.