اثبات قانون جذب از طریق فیزیک کوانتوم
فیزیک کوانتوم چگونه کارکرد قانون جذب را توضیح میدهد؟
حتماً شما نیز شنیدهاید که عملکرد قانون جذب را میتوان به لحاظ علمی توضیح داد و اثبات کرد و دانشی که برای این مسئله به کار میرود، فیزیک کوانتوم است. امروزه در هر کتابی و یا هر دوره و کارگاهی که هدفش آموزش قانون جذب و یا کارکرد نظام آفرینش و ذهن باشد شما عبارت “فیزیک کوانتوم و قانون جذب” را می شنوید. اما در ایران تا کنون کسی به زبان ساده ارتباط این دو را به ما نگفته است. هدف من در این مقاله توضیح جالب فیزیک کوانتوم به زبان ساده است.هرچند هنوز توضیحات چندانی در مورد ارتباط فیزیک کوانتوم و مکانیک کوانتومی با ظهور آرزوها وجود ندارد، اما اینجا سعی میکنیم تا آنجا که امکان دارد به زبانی بسیار ساده آن را توضیح دهیم. دوستان ما با دانش امروز بشر خیلی از معماهای دنیای ماوراء الطبیعه را هنوز نگشوده ایم. ما حتی بسیاری مسائل فیزیک نوین را فقط پذیرفته ایم ولی توضیحی بر چگونگی و چرایی آنها نداریم. انیشتین اولین کسی بود که برخی از این رازها را به صورت انتزاعی و ذهنی توصیف کرد و توضیحاتی داد که خود این روش پاسخ دهی فلسفی، معماهای جدیدی برای آینده گان بوجود آورد. در هر حال دانشمندان همیشه در حال تحقیق و مطالعه هستند و چه بسا راز کارکرد قانون جذب هم روزی به سادگی قانون جاذبه قابل توضیح با فرمول های فیزیکی و ریاضی باشد. اما تا آن زمان ما تنها توضیح اثبات علمی قانون جذب را از نگاه فیزیک کوانتوم داریم که در این مقاله در سایت dr-mosbat به آن می پردازیم.
فیزیک کوانتوم و نقش فکر در قانون جذب
کوانتوم از سال 1900 زمانی که یک فیزیک دادن آلمانی به نام “ماکس پلانک” برای اولین بار آن را در توضیحات خود بکار برد، مورد استفاده قرار گرفته است. فیزیک کوانتوم با کوچکترین ذرات انرژی به نام کوانتا ( quanta ) سر و کار دارد (جمع کلمۀ کوانتوم در زبان لاتین). شما میدانید که قانون جذب با ارتعاش و ترازبندی انرژی کار میکند، بنابراین کوانتا اولین نقطۀ مشترک میان این قانون جذب و فیزیک کوانتوم میباشد.
ما تا قبل از ظهور فیزیک کوانتوم همه چیز را در ابعاد قوانین نیوتن می پنداشتیم. اما با فیزیک کوانتومی تمام معادلات قبلی فیزیکی بهم خورد. لذا در سطح ریزاتمی، قوانین فیزیکی که ما در مدرسه فرا گرفته ایم (فیزیک نیوتنی) دیگر کاربرد ندارد. وضعیت پدیدهها از نگاه فیزیکدان کوانتومی کاملاً متفاوت است و قبل از اینکه به ادامۀ بحث بپردازیم، باید آن را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
فیزیک کوانتوم به زبان ساده:
واژه کوانتوم مترادف با ذرات موج گونه است. در واقع کوانتوم در ارجاع به چیزهایی به کار می رود که واجد هم جنبه ذره ای است و هم موج گونه. می دانم تعجب می کنید که چطور ممکن است یک ماده هم ویژگی موج داشته باشد و هم ذره؟!! شاید اعجاب آور باشد که بدانید همه شواهد و مدارک هم مؤید آن است که کوانتا ( کوانتوم ها) تنها زمانی به صورت ذره نمود می کنند که ما به آنها می نگریم!!! برای مثال وقتی کسی به الکترون نگاه نمی کند، آزمایشها نشان می دهند که همواره موج است. واقعا اصل و قانون کوانتوم چه می خواهد بگوید و معنای آن در دنیای اتم و شرایط زندگی روزمره ما چیست؟ دوستان دقت کنید: در واقع فیزیک کوانتوم می گوید که اتم هیچ محدوده معینی ندارد، مگر اینکه مورد مشاهده قرار گیرد. بدون حضور و در واقع توجه و تمرکز شما ( ناظر) همه اتم ها با سرعتی فوق العاده به درون جهان گسترده می شوند. عمل مشاهده و توجه دقیق است که گسترش مکانی اتم ها را کاهش می دهد و آنها را تبدیل به واقعیت های ملموس می کند. اصول فیزیک کوانتوم باز به بیان ساده تر می گوید اتم و الکترون های اتم که در یک محدوده مکانی مشخص به دور هسته (ذرات بنیادی) در گردش هستند و ما به آن ماده می گوییم؛ اگر انسان (که در فیزیک به آن ناظر و مشاهدهگر گفته می شود) وجود نداشته باشد؛ اتم محدوده مشخص خود را از دست می دهد و الکترونها و ذرات بنیادی تبدیل به موج شده با سرعت زیاد شروع می کنند به دور شدن از یکدیگر و به این ترتیب همه واقعیت های ملموس ناپدید می شوند. بنابراین بر خلاف دیدگاه فیزیک نیوتنی (و آنچه به آن عادت داریم و یا بهتر بگویم منطقی فرض می کنیم) که در آن واقعیات (جهان ماده) مستقل از ما هستند؛ در فیزیک کوانتومی واقعیات وابسته به ما هستند. در واقع بدون ذهن ناظر و فکر (عمل تفکر) هیچ ذره (هیچ ذره ای)، هیچ اتم (هیچ اتمی) و هیچ جهان مادی وجود ندارد و واقعیت با فعالیت های ذهنی ما ساخته و پرداخته می شود. اگر یک اتم مورد مشاهده قرار نگیرد، اتم به اندازه یک میلیاردم از یک میلیارد قسمت یک ثانیه طول می کشد تا گسترده شده و محو گردد. این گستردگی تا آن زمان ادامه می یابد که آن را مشاهده کنید. فیزیکدان ها این محو شدگی را عدم قطعیت می نامند که انشتین نیز بسیار به آن پرداخت. پس دوستان اصول فیزیک کوانتوم، به راحتی تاثیر افکار شما را بر ذرات جهان هستی توضیح داد. و بر همین اساس هست که ما می گوییم هر احتمالی غیر ممکن نیست.
قانون جذب در فیزیک کوانتوم (درهمتنیدگی کوانتومی)
مشهورترین آزمایش در رابطه فیزیک کوانتوم، «آزمایش دو شکاف» نام دارد. بر اساس آزمایش دو شکاف در فیزیک کوانتوم، به طور خلاصه، ذرات هنگامی که مورد مشاهده قرار میگیرند، به صورت متفاوتی رفتار میکنند. جالب است نه؟!!! اما واقعیت دارد. جالب تر هم خواهد شد زمانی که بدانید این تمام ماجرا نیست. حال که اصول پایه فیزیک کوانتوم را مورد بررسی قرار دادیم، میتوانیم مفهوم درهمتنیدگی کوانتومی را برای شما مطرح کنیم که رابطۀ میان جسم در همتنیده را نشان میدهد. هنگامی که درهمتنیدگی اتفاق میافتد، غیرممکن است که بتوان یک جسم را بدون در نظر گرفتن دیگری توصیف کرد . هر دو با یکدیگر مرتبط هستند. حال اگر این دو جسم را در فاصلههای مختلفی از یکدیگر قرار دهیم. دوستان دقت کنید، بر اساس این کشفیات فاصله دو سانتی متر یا به اندازۀ قطر کره زمین، فرقی ندارد. هنگامی که یک جسم تغییر کند، به طور همزمان جسم دیگر نیز دچار تغییر متناسب میشود. آیا به خاطر دارید که بیگبنگ (انفجار بزرگ در شکل گیری کره ی زمین) چگونه باعث شد همه چیز در کیهان به وجود آید؟ از آنجا که همه چیز با بیگبنگ به وجود آمد، همهچیز در هم تنیده است. می دانم شگفت زده شدید که این اصول عجیب علمی را درک کردید
رابطه درهمتنیدگی کوانتومی و قانون جذب
شاید سوال کنید که این قوانین پیچیده فیزیکی چه ربطی به قانون جذب دارد؟ خیلی ساده است. دقت کنید. همهچیز در هستی به هم تنیده است و اگر ما بر یک چیز اثر بگذاریم، بر دیگری اثر گذاشتهایم. چیزی که میتوانیم کاملاً بر آن اثر بگذاریم، افکار ماست. ما با استفاده از افکار خود، میتوانیم بر سایر چیزهایی که از طریق فکر با آنها در ارتباط هستیم، اثر بگذاریم. بنابراین میتوانیم افراد، شرایط و اشیایی که میخواهیم را تحت تاثیر قرار دهیم. آیا این همان مفهوم قانون جذب نیست که فیزیک کوانتوم آن را به اثبات رساند
با توجه به تمام این مسائل، ما میتوانیم جذب از طریق قانون جذب را بهتر بفهمیم: درک منحصر به فرد و شخصی ما از واقعیت است که واقعیت را خلق میکند، ما آنچه که واقعی میپنداریم را به خود جذب میکنیم، زیرا بهترین راه برای باور کردن افکارمان این است که ذهن را متقاعد کنیم که فکر واقعی است.
آیا فیزیک کوانتوم تردید شما از قانون جذب را برطرف می کند؟ یا باید …
دوستانم می دانم شگفت زده شده اید. می دانم بعضی موارد رو نمی توانید باور کنید، یا در ذهن برخی دوستان این سوال پیش آمده که اگر توضیح قانون جذب به این واضحی هست، چرا اساتید و کتاب های دیگر این موضوع رو جهانی نمی کنند.؟ چرا جواب محکمی به مخالفین قانون جذب داده نمی شود؟ دوستان، تردید بزرگترین آفت موفقیت های بزرگ انسان بوده و خواهد بود. و بزرگترین اشتباه این هست که بخواهید کسی را به زور متقاعد کنید، باور یا قانونی را که شما پذیرفته اید، بپذیرد. دوستانم همه این اطلاعات همیشه در دسترس شما بوده ولی افراد بر اساس باورهایشان دلیل پیدا می کنند. افراد هرچقدر باورمندتر باشند به همان میزان ادله بیشتر و مثالهای بیشتری را شاهد خواهند بود. البته همیشه عکس قضیه هم درست است. یعنی افراد ضعیف و کم باور دقیقا اینترنت را سرچ می کنند و نمی دانند چطور ولی یک مقاله ضد قانون جذب را پیش روی خود می بینند و بعد آن را می خوانند و تردیدشان بیشتر می شود. دوستی را می بینند که پیام تردیدآمیز دیگری به او می دهد. حادثه نادری را مشاهده می کنند که دقیقا برای او طراحی شده تا باورش را ضعیف تر کند.
ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺯ “ﻭﻟﻔﮕﺎﻧﮓ ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1945
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﯿﭻ ﺩﻭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺳﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻫﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ . ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ “ﺍﺭﯾﮏ ….” ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﻋﺪﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭﮒ 23 ﺑﺎﺷﺪ. ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﺳﯿﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺁﻥ 23 ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ، ﺍﺯ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ 26 ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ 26 ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ، ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ.
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ:
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﮐﻮﭼﮏ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ.. ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ.
ﻫﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ، ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺩﯾﺪﯾﺪ، ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺸﻮﯾﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ صد در صد ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﻳﺪ.. ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﯾﺪ. ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﯼ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ. ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ . ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻭﺻﻒ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺑﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.